- در گذاشته
- عفو کرده بخشوده
معنی در گذاشته - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عفوکردن بخشودن در گذشتن
مرده، فوت کرده
عبور کردن، دست برداشتن
متوفی
فوت، وفات، موت
رفته، کنایه از مرده، فوت شده